حسنی حسنی ، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

دل نوشته هاي مامان حسني

زندگي بايدكرد

دخترخوب مامان سلام يه مدت پيش جشن اداره مون بود خيلي خوشت اومده بودوبا هركوچكترين اهنگي تو همون يه ذره جاي جلومون شروع به رقصيدن مي كردي  وقتي هم مي خواستم ازت عكس بگيرم ازاين ژستاي شش درهشت مي گرفتي به هرحال ازبين اونهمه عكس دوتاش خوب شد كه گذاشتمشون    امسال تصميم جدي براي خريدعيدنداشتم  گفتم اگه ازيه چيزي خوشم اومدومناسب بود مي خرم،نشد هم كه هيچي فقط قرمز نمي خرم چون يه سارافون قرمز ازشمال برات خريده بودم نيمه هاي بهمن مادرودختربیرون می رفتیم و تومغازه ها مي گشتيم وازگردشمون لذت مي برديم و خوش مي گذشت  توهم مثل بزرگترابا قيافه كارشناسانه به من مي گفتي "اين جنسش خوب ني " يا " رنگش جالب ني " مي مردم ازحر...
22 اسفند 1391

اي نورچشم من ...

حسناي خوبم سلام مي خواستم بنويسم ولي ترسيدم نتونم حق مطلب را اداكنم فكركنم همه خصوصا مادران با صبافروزنده ومعصومه بريسم آشناباشند ادرس وبلاگشون راندارم اما لينك اخبارمربوط به اين دوفرشته را مي ذارم معصومه برسیم : http://khabarfarsi.com/ext/3395322 http://www.tabnak.ir/fa/news/273034/%D9%87%D9%85%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%D9%87-%DA%A9%D9%88%DA%86%D9%88%D9%84%D9%88 http://rounash.com/?p=12523 صبا فروزنده : http://blog.sabayepedar.net/ http://old.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsId=1376448 http://old.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsId=1377154 htt...
21 اسفند 1391

دردل يه مادر

شيرين ترينم سلام مدتيه فرصت نوشتن پيدا نمي كنم ولي مهم ترازاون دست ودلم هم به نوشتن نمي ره توبا اتمام سه سالگي تغييرخلقيات بارزي داشته اي واستقلال طلبيت يه جاهايي بزرگترا را خسته مي كنه و اين دغدغه همه مادرانيه كه بچه هاي همسن تو دارند البته توتحليل رفتارها بهترين نوع رفتاررا ماماني داشتن كه هم به حرفت گوش ميدن وباهات راه ميان وهم شخصيت وجذبه يه مادرموقررا دارن كه همين نوع رفتارباعث شده تو كنارماماني يه دخترخيلي آروم وموقروحرف گوش كن باشي وفقط يه اخم كوچيك ماماني تورا متوجه اشتباهت بكنه وسريع جبرانش بكني اصلا دوست نداري ماماني ازت ناراحت بشن وبا رضايت ازماماني حرف شنوي داري تواين يك ماهه كه ماماني خونه خاله بودن وتوازشون دوربودي خي...
20 اسفند 1391

هديه خداوندبه دنيا اومد

دخترنازنينم سلام بعدازچندروزاومدم با خبراي خيلي خوب هم اومدم انگارهمين چندروزپيش بود كه توپست اعجازخداوندي درمورد يه اتفاق خاص يه معجزه نوشتم وبالاخره اين نه ماه انتظاربه سراومد شنبه گذشته براي سومين بارخاله فائقه براي چكاپ وضعيت خودش وني نيش به بيمارستان رفت و ساعت ده بستري شد ماماني پيش خاله بودن عمومحمدآقا ومامانشون ومن وبابايي هم مضطرب ونگران توسالن انتظار بوديم روز سختي براي همه بود من كه استرسم اززمان زايمان خودم هم بيشتربود وبدنم انگاري شل شده بود اون روز تا شب هيچي نتونستم بخورم به هرحال حدودساعت 4  خاله را براي عمل سزارين آماده كردن سعي مي كردم اشكم درنياد ومثل هميشه با شوخي فضا را عوض كنم  خداراشكرروحيه خاله ا...
30 بهمن 1391

يادگاري

عزيزدلم سلام امروز شنبه چهاردهم بهمن هست الان ساعت هفت ونيم صبحه دراداره ام و دارم مي نويسم بقدري استرس دارم كه حدنداره فقط به خودم گفتم اين چندخط را بنويسم تا ماندگاربشه انشالله امروز انتظاربراي اومدن يه فرشته به سرمي رسه خاله وعمو رفتن دنبال ماماني كه باهم برن بيمارستان منم تا چنددقيقه ديگه راه مي افتم وميرم چون بيمارستان به اداره من نزديكه الهي ني ني خاله به راحتي وآسوني به دنيا بياد وخاله وني نيش سالم وسرحال باشن الهي امين راستي يه سال پيش تو همچين روزي يعني زماني كه تو دوسال ودوماه وپنج روزه بودي شيرت را قطع كردم واين كاربقدري براي من سخت بود كه به خودم مي گفتم كي بشه سال ديگه اين وقت وحالا يكسال گذشته واقعا چه زود مي گذره س...
14 بهمن 1391

مقوله اي بنام عشق

 همه زندگي من سلام عشق اين كلمه سه حرفي اينقدر حرفها براي گفتن داره كه اززمانهاي دورتا به امروز انواع واقسام اشعاروداستانها درموردش بيان شده وهنوز هم تموم شدني نيست  تعريف واحدي ندارد و هرروز به گونه اي نشون داده مي شه وفراترازاينه كه من بخوام درموردش توضيح بدم يكي ازبهترين انواع عشق ،‌عشق ستودني مادربه فرزنده كه تا كسي طعم شيرينش را نچشه هرگزعمقش را درك نمي كنه وخداوند مهربون چه زيبا ودلنشين اين عشق را دروجود هرجنس مونثي كه به دنيا مي اد به وديعه گذاشته به گونه اي كه تو بازي دختربچه ها اين عشق مادري به عروسكهاشون كاملا هويدا هست  هرچندبراي بزرگترها بازيه ولي براي بچه ها زندگي واقعي وبچه واقعي هست توهمه عروس...
19 دی 1391

نيك بانوي من

 حسنی جونم سلام همیشه وقتی زنده یادمحمدنوری این آهنگو می خوند خیلی کیف می کردم وحالا که می خواستم عکسای جامونده را بذارم دیدم بی مناسبت نیست این شعرزیبا ازشادروان حمیدمصدق را هم بذارم توگل سرخ مني   تو گل یاسمنی تو چنان شبنم پاک سحری ؟ نه از آن پاکتری تو بهاری ؟ نه بهاران از توست از تو می گیرد وام هر بهار اینهمه زیبایی را هوس باغ و بهارانم نیست ای بهین باغ و بهارانم تو سبزی چشم تو دریای خیال پلک بگشا که به چشمان تو دریابم باز مزرع سبز تمنایم را ای تو چشمانت سبز در من این سبزی هذیان از توست زندگی از تو و مرگم از توست  .   . . ...
19 دی 1391

حاضرجوابي هاي نيم وجبي

ميوه دلم سلام  وقتي هنوز يك سالت بودهمش با انواع اوا ها اداي حرف زدن را درمي اوردي نگران بودم كه زودزبان بازكني وحرف بزني يه باركه با دكتراداره مون مشورت كردم خنديدوگفت "هنوز زوده كه مثل ما بزرگترها حرف بزنه اصلا هم نگران نباشين سه سالش كه بشه گاهي خودتون بهش مي گين مامان يه لحظه ساكت باش سرم رفت " ومن اون موقع با خودم فكركردم اووووووووه تا سه سالگي حسني كه خيلي مونده دقيقا يكسال ونيمه بودي و واكسن هجده ماهگيت را زده بوديم شب بود وبه پارك روبروي خونه بابايي نگاه مي كردي به من گفتي "پاك ني ني نداره" واين اولين صحبت كردن رسمي تو بود برخلاف بچه هاي ديگه كه وقتي به حرف ميان اول كلمه به كلمه مثب باباو مامان ميگن توبا جمله گفتن شروع...
18 دی 1391

نقاشي هاي دخترم

  نازنين مامان سلام تومرور وجمع كردن عكسها چشمم به عكسهايي افتاد كه چندماه پيش ازنقاشيهات گرفته بودم ولي تووبت نذاشته بودم نقاشيهايي كه مربوط به حدودشش ماه قبل مي شد وقتي دوسال ونيمه بودي عكسارا جمع وجور كردم تا برات بذارمشون جناب زرافه عزيز تصويرخانوادگي جناب زرافه عيالوارباخانواده محترم يه دختربا موهاي بلند كه عشق اين روزاي توهست كيفيت عكس خوب نشده ولي اين عكس مربوط به چرخ وفلك هست البته با داستان مخصوص خودش بهت گفتم اين چيه مي كشي ؟ انتظارهرچيزي را داشتم جزاين جواب : "تل سَرُمه " وقتي دقت كردم ديدم هم حالت هفت وهشت تل وهم نگينهاي سه تايي سه تايي...
17 دی 1391