اداره ماست بندی

واي چه جالب!!!! نيروانام عاشق اين ماستهاييه كه از اداره ميارم. ميگيره دستش سر ميكشه و براي خودش سيبيل درست ميكنه. همين ظهري هم كلي براي خودش سيبيل درست كرد با ماستي كه براش بردم. چه تفاهمي داريم ما فائزه جون.
حالا طفلك حسنا هم كه گناهي نداره، چه دركي ميتونه از اداره داشته باشه جز همين دلخوشياي كوچولو. بذار يه ورژن از شعري كه نيروانا ميخونه رو يه روز آپ ميكنم بخندي

---

اي جانم نيرواناي سبيل دار ههههههقربونش برم من
اره جالبه كه همه چيزمون اتفاقي مثل هم درمياد ازبارداري تا حالا هههه
درست ميگي فريبا جونم من اصلا ناراحت نميشم بيشترخنده ام ميگيره وقتي خيلي كوچيكتربود بابام بهش يادداده بودن "مامان مره اداره ، كله گرش موخواره" عالمي داشتيم با اين شعراموزشي پدرجانم هههههههههه

ای جانم حسنا جون با این سن کمش فهمید که اینجا همه چی ماست بندیه! قربونش برم یه بوس محکم واسه این دختر ناز

---

واقعاچقدرماست بندي وماست مالي و... داريم كلا روبط ما خيلي به ماست وصل ميشه هههههههه
قربونت الهه جون نازنينم