يارب اين قافله را لطف ازل بدرقه باد
لذت بردن ازيادآوري گذشته ها تووبلاگ نويسي من كم كم داره سنت ميشه يكي ازاين سنتها هم كنارهم گذاشتن عكسهاي چهارتا وروجك هم سنه كه بزرگ شدنشون را ببينم وكيف كنم
مي خواستم ادامه پست گذرزمان را بنويسم ولي بنظرم جالبتراومد كه اون عكسارا بازكپي كنم وعكساي امسال را درادامه بذارم
عیدغدیرسال ٨٩ که همه خونه بابائی جمع بودیم وچهارتافرشته کوچولوسال قبل به جمعمون اضافه شده بودن
ازراست به چپ:
میترا خانم صبانانازی نیلوفرجون حسنی گلک مامان
يك سال بعد............
عیدغدیرسال ٨٩ ومهمونی خونه بابائی باحضورهمون کوچولوها
ازراست به چپ:
حسنی گلک ماماننیلوفرجونمیتراخانمصبانانازی
و باز يك سال بعد............
عیدنوروز ٩٢ که همه برای عیددیدنی خونه بابائی بودن ازفرصت استفاده کردم وچهارتایی تون را باهزارترفند یه جا نشوندم عکاسی ازچهارکوچولو که هرکدوم مشغول یه فعالیت بودن خیلی مشکله فکرکنم چندکیلووزن کم کردم
ازراست به چپ:
نيلوفرجونمتراخانمحسني گلك مامانصبا نازنازي
امسال سه تا گل پسرهم به فاميلمون اضافه شدن يكي آقا سورنا داداش ميترا خانم (نوه خاله جان) يكي آقااميرمحمدنوه مرحوم عمومحمدتقيوكوچكترين متولدسال 91 هم آقا ايرمان گلمون
الهي همه كوچولوها درپناه خداوند مهربون سالم وشادباش