بهاردلنشين
نازنين ترينم سلام
توايام عيدفرصتي فراهم شد تابا باباعباس ومادرجون ونازنين به روستاي شرب العين (شرغين به زبان ما يزديها) بريم روستايي دنج وآرام كه شقايقا ولاله هاش معروفه همچنين دشت لاله هاي واژگونش كه بنا به شنيده ها خيلي زيبا وفوق العاده است ولي چون بين دوكوه واقع شده حدود دوسه كيلومترپياده روي داره وازتوان ما خارج بود واسه همين به اين لاله هاي نازوظريف كه به صورت خودرو دردشتهاي روستا روييده بود اكتفا كرديم
شخصا با چيدن گلها موافق نبودم چون اين گلهاي نازبعدازچيده شدن عمرچنداني نمي كنن ولي خوب گاهي نهي كردن چندان اثري ندارداين بود كه بنده همون عكاسي خودم را كردم
تا بهار دلنشین آمده سوی چمن
ای بهـار آرزو بر سـرم سایه فـکن
چون نسیم نوبهاربر آشیانم کن گذر
تا که گلـبـاران شود کـلبه ویـران من
تـا بـهـار زنــدگی آمـد بـیـا آرام جـان
تانسیم ازسوی گل آمدبیادامن کشان
چون سپندم برسر آتش نشان بنشین دمـی
چون سرشکم درکنار بنشین نشان سوز نهان
تا بهار دلنشین آمده سوی چمن
ای بهـارآرزو بر سـرم سایه فـکن
چون نسیم نوبهاربر آشیانم کن گذر
تا که گلـبـاران شود کـلبه ویـران من
باز آ ببین در حیرتم بشکن سکوت خلوتم
چون لاله تنها ببین بر چهره داغ حسـرتم
ای روی تو آیینه ام عشقت غم دیرینه ام
باز آچو گل دراین بهارسررا بنه برسینه ام
(بيژن ترقي با صداي استادبنان)