حسنی حسنی ، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

دل نوشته هاي مامان حسني

داستان يك شعر

1392/4/24 13:08
نویسنده : ماماني
502 بازدید
اشتراک گذاری

نایت اسکین

خوب من سلام

نمي دونم تاحالا برات پيش اومده يانه ؟ گاهي كسي را براي اولين بارمي بيني ولي بنظرت خيلي اشنامي اد انگارقبلا اورا ديده اي و يه جوراحساس ارامش يا انزجار ازاون طرف بهت دست ميده درمورد اين مسائل نظريات متعددي وجودداره كه اصلاواردش نميشم فقط ادمها نيستن كه چنين احساستي را دارن گاهي يه چيزي يه نوايي ، يه شعري هم همين حالت را ايجادميكنه

چندسال پيش فيلم "به همين سادگي" را مي ديدم فيلم عالي وتفكربرانگيز آقاي ميركريمي با بازي فوق العاده هنگامه قاضياني . دريه جاهايي ازفيلم ، خانم بازيگريه شعري را باخودش زمزمه مي كرد كه ناخودآگاه محواون اهنگ شدم ريتم اروم وملايم اهنگ خيلي به دلم نشست بعدها خيلي دلم مي خواست بفهمم اون چه شعري بود كه نواي موسيقي دلپذيرش اينقدرارامش داشت ولي جستجوي من سرانجامي نداشت

چندماه بعد خونه بابائي بوديم وتلويزيون هم روشن بود كه دوباره همون موسيقي به گوشم رسيدخودم را به تلويزيون رسوندم شبكه چهارداشت همون اهنگ را پخش مي كرد ولي چون مشغول حرف زدن باخاله جان بودم بازهم اونوازدست دادم ولي ريتم اهنگش يادم مونده بود وگاهي باخودم زمزمه مي كردم

يه روزسركاركه مشغول بودم ومن وهمكارم تنها بوديم ناخوداگاه مشغول زمزمه همون اهنگ بودم كه همكارم  گفت من خيلي اين اهنگو دوست دارم ونمي دونم چيه و....

چندماه بعدهمكارم ازسفرشمال برگشته بودوبالاخره اون اهنگو پيداكرده بود خانواده اونا خونه يكي ازدوستاشون مهمون بودن كه خانم خونه داشتن اون شعررا مي خوندن وهمكارمن هم شعرش را ازشون  پرسيده بود البته شعراصلي به لهجه گيلكي هست ولي شعرقارسيش به اسم "پاييزآمد" بود همكارخوب ونازنين من با سرچ تو اينترنت تونست اون اهنگو پيدا كنه من كه بعدازمدتها چيزي كه دنبالش بودم را يافته بودم همش بهش گوش مي دادم هرچند ديگران خيلي استقبال نكردن ومي گفتن غم انگيزه ولي من كه خيلي دوستش داشتم

بهرحال شعرواهنگو حفظ شده بودم وگاهي توخونه يا حين رانندگي وقتي باتوبودم اونو مي خوندم وحالا شباموقع خواب بهم مي گي "مامان پاييزان بوخون" وبعدازخوندن اهنگ وقتي بهت ميگم حالا چه كاركنم ميگي" حالا ديه بيگيربُخواب"

گاهي خودت هم خرسي را بغل مي كني وبراش مي خوني خدا مي دونه چقدر دلم ضعف مي ره برات مادركوچولوي من

پاییز آمد در میان درختان

لانه کرده کبوتراز تراوش باران می‌گریزد

خورشید از غم با تمام غرورش

پشت ابر سیاهی عاشقانه به گریه می‌نشیند

من با قلبی به سپیدی صبح

با امید بهاران می‌روم به گلستان

همچو عطر اقاقی لابلای درختان می‌نشینم

باشد روزی به امید بهاران

روی دامن صحرا لاله روید

شعر هستی بر لبانم جاری پر توانم آری

می‌روم در کوه و دشت و صحرا

رهپیمای قله‌ها هستم من

راه خود در طوفان در کنار یاران می‌نوردم

دارم امید که دهد روزی سختی کوهستان

بر روان و جانم پاکی این کوه و دشت و صحرا

باشد روزی برسد به جهان

شعر هستی بر لب جان نهاده بر کف

راه انسان‌ها را در نوردم

رهپيمای قله‌ها هستم من

راه خود در طوفان در کنار یاران می‌نوردم

در کوهستان یا کویر تشنه یا که در جنگل‌ها

رهنوردی شاد و پر امیدم

شعر هستی ،بودن و کوشیدن ،رفتن و پیوستن

از کژی بگسستن ،جان فدا کردن در راه حق است

 

http://film.tebyan.net/newindex.aspx?pid=150314&musicid=79294


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

fateme jon
2 مرداد 92 14:39
سلام مرسی که سر زدید راستی مینا خواهرزادمه دخترم نیست من 16 سالمه
بازم بهمون سر بزنید




سلام
ممنون خاله خانومي زنده باشي هميشه
خاله زهرا
2 مرداد 92 19:53
آپما مامانی


چشم خاله خانوم ميام
سیاهچاله
3 مرداد 92 12:35
اومدم که بگم میخونمتون اما نظر نمیتونم بزارم چون نتمون ترکیده


هروقت بيايي قدمت روي چشم
نتتون هم الهي زود روبراه بشه
مامان نیروانا
9 مرداد 92 10:03
دارم گوش میکنم و سعی میکنم اشکم نریزه.


من كه عاشقشم نمي دونم چرا اين موسيقي تومغزم ميشينه
سیاهچاله
13 مرداد 92 13:16
چرا نیستین؟


هستم ولي خيلي سرم شلوغه
سیاهچاله
17 مرداد 92 15:14
دلتنگتون شدم حسابی


قربون محبتت
التماس دعا
خاله زهرا
19 مرداد 92 19:42
چطوریایییی؟؟
حسنی جونم چطوووووووووووره؟


خداراشكر
انشالله خوبيم
یاسمن
29 مرداد 92 9:02
از این ترانه فقط کور سویی از ملودی تو ذهنم بود که هر از گاهی میومد و مینشست تو خاطرم
اتفاق خیلی خیلی خیلی خیلی خوبی بود شنیدنش اینجا ممنون عزیزم .......
برای شروع یک روز خوبم هم نام


ياسمن عزيزم
چه خوشحالم كه اينجا ديدمت
فكرميكردم فقط من با اين اهنگ احساس خاص دارم نگو اينقدر طرفدارداره
راستي سي ويك مردادما تموم شد وترازرا تحويل داديم شما چطور خسته نباشي دوست جونم
فرانک
1 شهریور 92 13:09
سلام عزیزم . راستی با خوندن وبلاگ حسنی جون فهمیدم خیلی خیلی باهوشه> من فکر می کنم دخترت تیزهوشه
لطفا برای گرفتن تست هوش ببرش اگر خواستی ببرشی به هم خبر بده تا یه جای خوب بهت معرفی کنمم.
باید مواظب هوشش باشی


سلام فرانك جونم
نظرلطفته عزيزجان
چشم دوست گلم
سیاهچاله
4 شهریور 92 14:31
اجی مجی لا ترجی&ظاهر شدین آیا؟!


خدا نكشدت ابجي حكيمه
ازحرفا وكارات دل ادم وا ميشه