عكسهاي يكسالگي آتليه

شيرين زبون من سلام  

وقتی هنوزچندروزی مونده بود تا یکسالت بشه من وتو ومامانی وخاله باهم رفتیم یه آتلیه که ازت عکس بگیریم اونجا تورا نشوندیم روی صندلی وهیئت همراه سه نفره هم مشغول دلقک بازی وتو هم غش غش خنده درهمین حین من یهوچشمم به مامانی افتاد که درحالیکه اصلا حواسشون به آقای عکاس نبودداشتن برات بازی درمی آوردن منم ازدیدن حرکات مامانی غش رفتم خنده
وحواسم اینقدرپرت شدکه سیم پروژکتور راندیدیم وپاهام توش گیرکردوزمین خوردن من همان و قطع شدن نورپروژکتور همان وعصبانی شدن آقای عکاس همان تازه مامانی من رادعوا میکردن که حواست کجاست ؟من وخاله هم ازشدت خنده نمی تونستیم حرف بزنیم به هرحال عکسهات خیلی قشنگ شدولی عکاس فایل عکسها را بهم ندادوباکلی دردسراززیر کلاه گذاری اون آقای عکاس برای آلبوم خارجی و... دررفتم که بعدا فهمیدم سریکی ازدوستانم را باهمون شیوه یه کلاه گشادی گذاشته که نگو من هم که کمی دلخوربودم رفتم یه آتلیه دیگه که فیلمبرداروعکاس مراسم عقدخاله هم بوددکوراونجا خیلی قشنگتربود وخانم عکاس مهربونی هم داشت طبق معمول همون هیئت همراه سه نفره به فعالیت مشغول شدن وتو هم ازدکورجدیدخیلی خوشت اومده بودومیخندیدی به هرحال قرارشدبعدا بریم عکسها را انتخاب کنیم که چون بعدش توهمش مریض شدیومن هم گرفتاربودم والبته کمی هم تنبلی کردم گرفتن عکسها تاهشت ماه ادامه پیداکردحالاکه فایل عکسهای خام راگرفتم اینجا میذارم ببینی چقدربزرگ وخانوم شدی

قربون اون نگاه معصومت برم من

 مامان جونم اون بالا چی دیدی که ول نمیکنی به قول همکارم انگارداری باخدا حرف میزنی

 حالاهم حتما داری متفکرانه به حرفهای خداگوش میکنی

 دخمل عصراینترنتی دیگه

 استفاده بهینه ازتکنولوژی جهت خاراندن لثه ها

 حالا مامان جون عصبانی نشوآخه موبایل خیلی ضررداره

 آهان پس خدا انگشت داده واسه چی

 مشت هم خوبه البته مامان جون معمولا استفاده های دیگه ای ازمشت میشه

 دس دسی دسش بشم

 قربونت برم عزیزدلم بیا بغلم قندعسلم

 موبایل مامان یافت میشود

 ایندفعه چشمت دنبال چیه خانومم؟ موبایل را ازت گرفتم اشکالی نداره بهش فکرنکن

 انگشترمامانی توی دهن تو چکارمیکنه مایه داریه دیگه با انگشترلثه هات را ماساژمیدی

اینجا اگه گفتی داری روی زمین دنبال چی میگردی خوب روی زمین را نگاه کن .....

همون انگشترمامانیه که انداختیش زمین

 دیگه عکس گرفتن تموم شد خداحافظی کن بریم خونه مون

انگارهمین دیروزبود که رفتیم آتلیه وعکس گرفتیم چقدرزود بزرگ شدی برای خودت خانومی شدی

باهمه شیطنتهات خیلی فهمیده وگوش حرف کن هستی تاحالا که ازت لجبازی ندیدیم البته منم بدقولی نمی کنم یه تعامل دوطرفه مادر دختری

امیدارم همیشه سالم وخوشحال باشی وبزرگ شدنت راببینم