حسنی حسنی ، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

دل نوشته هاي مامان حسني

حسنی وخرسیهاش

1390/9/3 22:57
نویسنده : ماماني
853 بازدید
اشتراک گذاری
نایت اسکین

دخترمهربون مامان سلام

حدودیکسال پیش خاله ازمشهد برات یه خرس آبی کوچولو سوغات آوردکه خیلی دوستش داری وبهش میگی "خیسی آبی " چندروز پیش هم که کارداشتم وتوهم حوصله ات سررفته بود یه عروسک خرسی سفید ازبوفه ات آوردم وبهت دادم تا تنوعی باشه ومشغول بشی این خرسی سفید خوشگل اولین اسباب بازی سیسمونیت بود که بامامانی خریده بودیم وجنس خیلی نرمی داره توهم عاشقانه بغلش کردی وبوسش کردی وبراش غش وضعف رفتی واسمش را گذاشتی "خیسی خوبی"حالا وقتی می خواهی غذا بخوری اول به خرسیها غذا میدی وجالبه که کارها وحرفهای من را تکرارمیکنی گاهی هم اونها را به من میدی بهشون شیربدم هرجا میخواهی بری دوتاییشون رابغل میکنی ومی بری با اینکه هنوز خرسی سفیده برات بزرگه ولی خیلی مواظبش هستی ومحکم بغلش میگیری تایهو ازدستت نیفته بالاخره اینکه حسابی براشون مادری می کنی ومواظبشون هستی

قربون خنده خوشگلت برم من این هم عکس یادگاری با خرسهای مهربون درکناردفترومدادرنگیهات البته روی کابینت آشپزخونهشِـــکـْـلـَکْ هــآے خــآنــــــومـے

 

نقاش باشی حسابی سرش شلوغهشِـــکـْـلـَکْ هــآے خــآنــــــومـے

ازطرفی یه بالش هم داری که خیلی دوستش داری وکسی نبایدبهش دست بزنه وگرنه بااخم فراوان دادمیزنی"بایش منه"شِکـْـلـَکْ هآے خآنومے

 دیشب موقع خواب که اومدم بهت شیربدم وبخوابونمت دیدم روی تخت می خواهی بخوابی ولی همش اینور واونور میشی ودوباره خرسیها را جا به جا میکنی چون می خواستی خودت وخرسیها روی بالش بخوابیدوجاتون نمیشدشِکـْـلـَکْ هآے خآنومےتا اینکه بالاخره تصمیمت را گرفتی دوتاخرسیها را روی بالش عزیزت خوابوندی وخودت هم بدون بالش سرت را گذاشتی روی تشک وبا خیال راحت خوابیدی شِـــکـْـلـَکْ هــآے 
خــآنــــــومـے من هم مبهوت حرکاتت شده بودم مبهوت قدرت خداوندکه این حس فداکاری مادرانه را دروجود نازنینت قرارداده تا رشد کنه وزمان مادر شدنت به اوج شکوفایی برسه نمی دونم تواین سن ازخودگذشتگی راچقدر درک میکنی ولی چیزی که می دونم اینه که تو با این سن کم به دنبال معنای کلمات نیستی وکارهای اینچنینی ازعمق فطرت معصومانه ات سرچشمه گرفته تا هرچقدر بزرگترمیشی این فطرت بالنده تربشه امیدوارم جبر روزگار سرکوبش نکنه

 عزیزدلم با توروز به روز بیشتر به شکوه خلقت پروردگارعالم پی می برم همه وجودمی حسنی جونی من

نایت اسکین
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان ماهان
3 آذر 90 23:45
ای جونم چه خیسی خوشگلی داری عزیزم
به به دخمل ما هنرمنده داره نقاشی میکشه آفرین



قربونتون خاله جونم
من خیلی نتاشی دوست دارم
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
4 آذر 90 12:16
ای به قربون این مامان فداکار خیسی ها.عزیزم بالش خودت رو هم بهشون دادی.چه دختر مهربونی.


مهربونی ازخودتونه خاله خوبم چه کارکنم ازحالا باید مامان شدن را تمرین کنم
مامان امیرعلی
5 آذر 90 0:42
سلام.مامان ماهان جون بهم گفتن که شما یزدی هستین.خوشحالم یه هم استانی پیدا کردم.ماله خود یزدین یا شهرستاناش.من ماله بافقم


سلام هم استاني عزيزم دست مامان ماهان جون دردنكنه كه مارابه هم معرفي كرده ما يزدهستيم

مامان آريا
5 آذر 90 13:18
اي جانم جيگر خودتو و خرسي هاي خوشملتو عزيزم


قربونتون خاله خوبم
زهره مامان هلیا
5 آذر 90 23:22
به به چه خرسهای خوشگلی حسنی جونم که ماشالله چه بزرگ شده


خيلي ممنون خاله زهره جونم
شبنم
6 آذر 90 11:32
سلام حسنی جون الهی که همیشه شاد و سالم باشی و از همه اسباب بازی هاتم مثل خیسی ها خوشت بیاد


سلام خاله شبنم گل خیلی ممنون شما هم همیشه خوش وخرم باشین