حسنی حسنی ، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

دل نوشته هاي مامان حسني

شكست درپروژه استقلال

1391/7/10 10:28
نویسنده : ماماني
498 بازدید
اشتراک گذاری

شکلکهای جالب آروین

قندوعسل مامان سلام

مدتي پيش برات نوشتم كه كم كم تونستم جاي خوابت را جداكنم وتوتوي تخت خودت بخوابي قضيه به خوبي طي شده بود تا اينكه حدوديه ماه پيش من سرماخوردم وتو هم به دنبالش سرماخوردي چون مستقيما بادكولربهت مي خورد وتوهم توخواب پتوت را پس مي ندازي كنارخودم خوابوندمت كه مواظبت باشم تابهترشي اما اي دل غافل كه مهمون ما موندني شد وديگه راضي نشدي توتختت بري باورم نمي شد توكه اينهمه راحت روي تختت مي خوابيدي ديگه نخواهي بري اونجا

راه حلهاي مختلفي مثل جايزه وبازي وقصه و... را امتحان كرديم ولي تو راضي نمي شدي توي تختت بخوابي يه شب كه كشمكش اساسي با هم داشتيم وتا نيمه هاي شب ادامه داشت ونهايتا بابايي بغلت كرد تا خواب رفتي وبعدتوتخت خودت خوابوندت ولي تا صبح چندباركابوس ديدي وتوخواب گريه كردي وقتي اين اوضاع را ديديم تصميم گرفتيم باهات كناربيايم

فعلا شبها كنارمن مي خوابي فكرمي كنم هرچي بزرگترميشي جداكردن جاي خوابت هم مشكلترميشه البته يه اعترافي بكنم براي من هم جداشدنت خيلي خيلي سخت ميشه چون وقتي مي خوابي اون دستاي كوچولوت را دورگردنم مي ندازي وخودتو بهم مي چسبوني ونفست صورتم رانوازش مي كنه تواون سكوت وتاريكي شب دوتايي قران مي خونيم وپچ پچ مي كنيم حرف مي زنيم ومي خنديم وباباميگه "چي ميگين اخرشبي مادرودختر، بگيريد بخوابيد" وتوريزريزمي خندي ومنم پرمي كشم تا عرش خداوندي ازاينهمه شوقي كه ازداشتنت به دلم گذاشته

خداي مهربونم بابت فرشته نيكوت بابت همه چي ازت ممنونم خداجونم شكرت

شکلکهای
جالب آروین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

الهه مامان یسنا
10 مهر 91 14:00
ای وای چه بد کاش بتونی دوباره عادتش بدی.. خودش هم راحت تره اونطوری


دوباره دارم سعي مي كنم ولي مشكل اينه كه بچه هاهرچي بزرگترميشن راضي كردنشون سخت تره دوشبه كه حسني توي تختش مي خوابه ومنم كنارش مي خوابم تا خواب بره مي ترسم كم كم من به تخت اوعادت كنم !!!!!!ههههه
مامان علی
16 مهر 91 22:48
این خنده هایی که طعم عسل می دهند و قلب آسمان را آب می کنند ، ای کاش همیشه در چهره هایتان باقی بمانند !
روزکودک مبارک حسنی جونی


چه دعاي قشنگي فوق العاده است الهي امــــــيــــن
ممنون خاله مهربونم من ومامان اصلا يادمون نبود
مامان علی
16 مهر 91 22:49
ناامید نشو مامانی ادامه بده . ایندفعه حتما موفق میشی. فدای مامان و دخمل گلش من


همچنان دارم سعي خودمو مي كنم ولي هرنقشه اي كه ميريزم فقز يكي دوروز جواب ميده مغزم ديگه قفل شده بازم توكل برخدا
قربون اينهمه محبتت دوست گلم علي اقاي نازنينم را ازطرف من ببوس
مامان نيروانا
23 مهر 91 15:39
به تلاشت ادامه بده فائزه جون، تو موفق ميشي


دوباره ازاول دارم روش كارميكنم ممنون ازدلگرمي وانرژي مثبتت دوست گلم با وجود اعتمادبه نفسي كه به من ميدي حتما موفق ميشم نيرواناي نازم را ببوسش حسابيييييي
مامان علی
27 مهر 91 20:45
عزیزم کجایی نگرانتم . اگه می تونی یه خبری از خودت بذار . می بوسمت


زيرسايه مهربونياتون هستم كمي سرم شلوغ شده ممنون ازاينهمه محبت وشرمنده اينهمه لطف
آرزو
29 مهر 91 17:08
سلام. من از وبلاگ سیاه چاله میام اینجا. سیاه چاله گویا مدتیه که وبتون رو نمیتونه باز کنه و یعنی براش باز نمیشه وبلاگتون. امروز یه پست گذاشته بود که دلش براتون تنگ شده و میخواد که بخونتتون و نمیشه. میشه برین پیشش؟
اینم آدرسش اگه احیانا ندارید:
http://30yah-chale.blogfa.com/


سلام ارزون جان عزيزمي شناسمتون خانومم
حتما ميام يه مدته حسابي سرم شلوغ شده وحتي فرصت اپ كردن اينجا را نداشتم
قربون ابجي حكيمه ودل نازكش
الان ميام ادرسشم دارم
ممنون ارزوعزيزكه خبرم كردي بينهايت ازمحبتت ممنونم
آرزو
30 مهر 91 20:06
خوشحالم که خوشحالتون کردم **


منم خوشحالم كه خوشحالي خانومم
چي نوشتم ههههههه
حكيمه خانوم بايد قدر دوستاي خوبي مثل تورا بدونه
سیاهچاله
5 آبان 91 14:55
قدر جفتتون رو میدونم.


قربون محبتت ابجی حکیمه جون مهربون