حسنی حسنی ، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

دل نوشته هاي مامان حسني

جشن تولد پس ازموعد

1391/10/12 14:11
نویسنده : ماماني
450 بازدید
اشتراک گذاری
نایت اسکین

فرشته سه اله ام سلام

ازمدتها پيش ازتولدت مي خواستيم بعدازسيزدهم محرم برات تولدبگيريم توهم مرتب ميپرسيدي "كي تولدم مِشَه كيك مبارك بخورِِم "حداقل براي دل كوچيكت تصميم داشتيم دهم آذربا كيك تولد بريم خونه باباعباس واونجا با عمه ها وبچه ها تولد بگيريم كه متاسفانه با شكستن بيني من وماجراهاي متعاقبش همه برنامه ها به هم ريخت

حدوديك هفته بعدش كه يه شب همه خونه باباعباس جمع بوديم بابامهدي رفت كيك گرفت وبا بچه ها حسابي خوش گذروندين با تب وسرماخوردگي وبيني گچ گرفته نتونستم عكساي خوبي بگيرم چندتا عكس گرفتم كه براي گذاشتن تو وبت زياد خوب نشد به هرحال شب خوبي بود وخوش گذشت وتوهم حسابي شيطوني كردي كادوها راازقبل گرفته بودي باباعباس ومادرجون يه جليقه كلاه دارازمشهد براي تولدت گرفته بودن عمه مهديه هم يه جامدادي با انواع مدادرنگي ومدادشمعي وماژيك بهت كادوداده بودن وعمه مريم هم يه خرسي صورتي كوچولوبا كتاب وبادكنك بهت كادوداده بودن دستشون دردنكنه ازاينكه زجمت كشيده بودن

نایت اسکین

چندروز بعد كه گچ بيني را بازكردم وبخيه ها را كشيدم وكمي حالم بهترشده بود يه شب سه تائي كيك گرفتيم ورفتيم خونه بابايي خاله فائقه وعمومحمدآقا هم اونجا بودن عموعباس آقاومهين خانم (عمو وزن عموي گلم) هم اتفاقي اومده بودن خونه بابائي وبا وجود اين ادمهاي دوست داشتني دوباره برات جشن تولد گرفتيم وعمومحمدآقا زحمت عكاسي را كشيدن كادوي بابائي وماماني و حاج خانم هم يه ربع سكه بود كه يه ماه پيش بهت داده بودن دستشون دردنكنه ممنون ازلطف ومهربونيشون

 


نایت اسکین


نایت اسکین


نایت اسکین


نایت اسکین

 نایت اسکین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان ماهان
15 دی 91 18:20
http://www.darjeagahi.com/images/adv/Mickey-Mouse-Happy-Birthday.gif


وايييييييي خيلي عالي بود قربونتون
ماهان جان گل را ازطرف من ببوس
مامان نيروانا
16 دی 91 14:23
عزيزم ماهي رو هر وقت از آب بگيري تازه ست. مهم اون حس قشنگيه كه به دختر نازنينت هديه كردي و بهش ثابت كردي كه برات مهمه. عجب كيك پر رنگي به به. روح آدم شاد ميشه و دلش قيلي ويلي ميره يه انگشت توي اون خامه ي خوشرنگ يكدستش فرو كنه. نوش جونتون. راستي شمعشم خيلي خوشگله. آفرين خواهري


جاتون خيلي خالي بود
ممنون خانومم چقدر باحرفات انرژي گرفتم
اون شمعه خودش يه حكايت جداگانه اي داشت مگه ميشد دورش انداخت !!!!! براي يه شمع چه فيلمهايي كه دراوردم هههههههه