حسنی حسنی ، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

دل نوشته هاي مامان حسني

يادگاري

1391/11/14 10:37
نویسنده : ماماني
457 بازدید
اشتراک گذاری

عزيزدلم سلام

امروز شنبه چهاردهم بهمن هست الان ساعت هفت ونيم صبحه دراداره ام و دارم مي نويسم بقدري استرس دارم كه حدنداره فقط به خودم گفتم اين چندخط را بنويسم تا ماندگاربشه انشالله امروز انتظاربراي اومدن يه فرشته به سرمي رسه خاله وعمو رفتن دنبال ماماني كه باهم برن بيمارستان منم تا چنددقيقه ديگه راه مي افتم وميرم چون بيمارستان به اداره من نزديكه الهي ني ني خاله به راحتي وآسوني به دنيا بياد وخاله وني نيش سالم وسرحال باشن الهي امين

راستي يه سال پيش تو همچين روزي يعني زماني كه تو دوسال ودوماه وپنج روزه بودي شيرت را قطع كردم واين كاربقدري براي من سخت بود كه به خودم مي گفتم كي بشه سال ديگه اين وقت وحالا يكسال گذشته واقعا چه زود مي گذره

نایت اسکین

ساعت ده صبحه ومن به اداره برگشتم چون نی نی خاله فعلا قصدترک کردن خونه اش را نداره دکتربعدازدیدن ضربان قلب به خاله گفت بهتره تا شنبه اینده صبرکنه اینجوری نی نی رشدوتکامل بیشتری پيدا مي كنه پس تا يه هفته ديگه التماس دعا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مامان ماهان
14 بهمن 91 15:35
ایشالله به سلامتی عزیزم.ایشالله به امید و یاری خدا خواهرتون به شادی و سلامتی نی نی نازشو در آغوش بگیره. آمین.ولی شنبه آینده بین تعطیلی هست.حتما حواستون به دکتر زنان و کودکان باشه.ایشالله که اینقدر زایمانشون راحت باشه و بچه سالم باشه که احتیاجی به نگرانی نباشه ولی خواستم بگم که مد نظرتون باشه.


مليحه جان نازنينم
ممنون ازيادآوريت خانومم
دكترش روزاي تعطيل وعيدهم به بيمارستان سرمي زنه وحتي عمل هم مي كنه مطبش هم تو بيمارستانه
ممنون كه به يادمون بودي برامون دعاكن
سیاهچاله
14 بهمن 91 16:20
سلام.
زمان خیلی خیلی زود میگذره



سلام واقعا همينطوره چشم روي هم بگذاريم يه سال گذشته انگارهمين ديروز بود آغازسال 1391 وحالاداريم به آخراش مي رسيم
سیاهچاله
16 بهمن 91 21:56
سلام.حال خواهرتون و نی نی شون چطوره؟


سلام حكيمه جونم
ني ني جون كه فعلا تودل مامانشون جاخوش كردن انشالله حالش خوبه
مامان نیایش
17 بهمن 91 18:18
ان شاالله نی نی به سلامتی به دنیا بیاد و چشمتون رو روشن کنه نگران نباش توکل به خدا مبارک قدم نو رسیده از همین الان


زهره جانمممم
قربون محبتت عزيزم شادباشي مي بوسمتون
نيايش جون گلم را ببوس
مامان نیایش
20 بهمن 91 15:40
عزیز دلم ممنونم از حضو رگرمت رمز رو برات فرستادم خصوصی


فدات زهره جانمممممم
مامان ماهان
23 بهمن 91 7:33
سلام.چه خبر از خواهرتون خاله خانم؟


سلام عزيزم هردوشون خوبن خداراشكر
سرفرصت ميام ومي نويسم
ممنون كه به يادم بودي
زهره مامان هلیا
23 بهمن 91 9:30
الان دیگه نی نی به دنیا اومده و حسابی سرتون گرمه قدمش مبارک باشه انشالله


زهره جان گلم ممنون ازحضورت
اره واقعا سرم شلوغه ضمن اينكه اولين باره خاله شدم خيلي هيجان داره
سياهچاله
23 بهمن 91 11:05
سلام.
خوبين؟
شما باز رفتين مرخصي؟


سلام حكيمه خانومم
خداراشكرخوبيم
نه مرخصي نرفتم خاله شدم ميام وازش مي نويسم فقط تو خونه اينترنت نداريم منم يه هفته است نيومدم اداره كارهارا جمع وجورمي كنم ووبلاگ هم اپ مي كنم عزيزم
مامان ماهان
25 بهمن 91 8:18
وااااااااااااااااااای عزیزم.خیلی خوشحال شدم.مبارک باشه.ایشالله در پناه خدا و زیر سایه پدر و مادرش بزرگ بشه.
از قول من هم به خونواده تبریک بگین.
خاله شدن مبارک.چه حس خوبی داره.منم یه خواهرزاده شیطون دارم.
حسنی جونم دخترخاله شدن مبارک.وای که نی نی چه هیجانی داره الان برای تو.


قربون محبتت مليجه جون عزيزم
حتما بهشون ميگم
خاله شدن خيلي خوبه به قول ما يزديها خيلي خشه
الهي خدا خواهرزاده گلت را حفظ كنه
حسني كه همش مي خواد دستش بگيره باهاش بدوه بازي كنه پارك بره حسابي عجله داره هههههههه
سیاهچاله
26 بهمن 91 10:36
زودی بیاین که این دفه من یه خبر خوب دارن براتون


چشم حتما الان ميام
مامان نیروانا
28 بهمن 91 18:17
سلام عزیزم، تازه چه خبر! به دنیا اومد نازدار نی نی!؟
طبق معمولم دیرم فائزه.
هین خبر تازه بگو تا دو جهان تازه شود


سلام فريبا خانوم گل
ني ني مون به دنيا اومد دارم مي نويسم فقط عكسش مونده بذارم
ديروزودش مهم نيست دوست عزيز
نيرواناجونم راببوس