حسنی حسنی ، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

دل نوشته هاي مامان حسني

گوشه اي ازشيرينی هاي دخملي

1390/4/13 1:02
نویسنده : ماماني
650 بازدید
اشتراک گذاری

دخترشيرين زبونم سلامتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

گاهي يه كارهاي عجيب غريب وبعضا خنده داري انجام ميدي كه به يادگارموندنش خالي ازلطف نيست به همين دليل سعي ميكنم اونهايي را كه يادمه برات بنويسمniniweblog.com

                              

بابايي(باباي مامان) را خیلی دوست داري وهرچيزي كه ازش خوشت بياد ميگي" بابائيه " يعني مال بابايي هست هروقت بابايي نباشن كسي حق نداره به لباساي بابايي دست بزنه

چندروزپيش كه ماماني مي خواستن لباسها را بشورن توهمش گريه ميكردي ومي گفتي" باباييه " وبه هرحال اجازه صادرنفرمودين كه لباس بابايي شسته بشه

گاهی کفش یالباس بابایی را میپوشیHippie وبااینکه توی دست وپات میپیچه به زحمت راه میری و کیف میکنی

چندروزپیش براي اولين بارمي خواستم بهت شيرپاستوريزه  بدم قوطي شيررا بهت نشون دادم وبااشاره به عكس گاو خوشگل وسط قوطي گفتم اين چيه وانتظارداشتم مثل هميشه بگي "ما ما "يعني صداي گاو را دربياري توهم كه ازقيافه گاوه خوشت اومده بود باذوق وافري گفتي" باباييه " ديگه ازخنده غش كردم شب وقتي ماجرا را براي بابايي تعريف كردم خيلي خنديدنشِکـْـلـَکْ هآے خآنومے وتازه قربون صدقه ات هم رفتنالان که چندروزیه شیرمیخوری به شیرمامان میگی" ایش " وبه شیرپاستوریزه میگی" شی "

وقتی بابایی خونه باشن يك دقيقه بهشون فرصت نمي دي باهزارجورادا واطواردرآودن بابایی را تو رودروایستی میندازیچشمک که باهم برين پارك niniweblog.comوتاب تابniniweblog.comیاباهات بازی کننHappy Dance

اگه ببيني چشمهاشون روي هم رفته فوري باعجله ميدوي طرفشون وصورتت را مي چسبوني به صورتشون وميگي" دتي "  یا اینکه میری بالا سرشون وخطاب به بقیه بلند میگی "هیس بابایی آب " یعنی بابایی خوابن که البته با اون صدای رسا دیگه خواب ازکله بابایی می پره چشمک

بابايي ازخواب پریده هم فقط ماچت ميكنن ماچ

بلاهایی که سربابایی میاری به سرمامانی وحاج خانم وخاله هم میاری که چون نازت خیلی خریدارداره عکس العمل همه شبیه همه البته توهم اونا راخیلی دوست داری وقدرشون رامیدونی وبه گفته شاهدان عینی حاظردرخونه بابائی خیلی مهربون وبامحبتی

                                                                     deborah.mihanblog.com

 خونه بابائي يه كارتن داري كه كتابها واسباب بازيهات را توش ميريزي اينقدر توي اين كارتن چيزي هست كه فكركنم اگه يه شتربا بارش توش بره گم بشهاوه  توهم همین که مي بيني ماماني دارن خونه را تمیزومرتب ميكننبهشون كمك ميكني ووسايل خونه را ميريزي توكارتنت به اين ترتيب چيزي که گم میشه همه فكرشون اول متوجه كارتن حسني خانم ميشه اشیاء کشف شده ازکارتن جنابعالی تاکنون عبارتنداز كنترل تلويزيون ،‌جوراب ، موبايل ، خودكار ، ذره بين ،‌مهروتسبيح ، دسته كليد،دمپایی و.... به قول ماماني حسني خانم مرتب ومنظم ، ريخت وپاش وشلوغي رادوست نداره البته زمانیکه خودت هم بخواهی چیزی توی کارتنت پیداکنی تاکمرتوش فرومیری وقیافه ات خیلی دیدنی میشه

                                                deborah.mihanblog.com    

 خندیدنشِکـْـلـَکْ هآے خآنومے ورقصیدن ودست زدنniniweblog.comرا خیلی دوست داری اگه ببینی همه دارن میخندن توهم بلند بلند می خندی که کم نیاری باکوچکترین نای نای هم که قرمیوفته توکمرت وحالا دست دست   رقص رقص شِـــکـْـلـَکْ هــآے 
خــآنــــــومـے جالبه که من اصلا بلدنیستم برقصمناراحت وتواینقدر هنرمندیشِکـْـلـَکْ هآے خآنومے

                                             deborah.mihanblog.com

برای گرفتن چیزی میگی" بدش" یعنی بده وحالا برای دادن چیزی به کسی به طرف مقابل میگی" بیسون "یعنی بستان یابگیرالبته به لهجه یزدی شِکـْـلـَکْ هآے خآنومےقربون اون یزدی حرف زدنت بشم ماچ

                                               deborah.mihanblog.com

مثل من پيازدوست داري هميشه ازت پنهونش ميكردم تانخوري ودهنت نسوزه ولي يه مدت پيش كه همه سرسفره نشته بوديم ومشغول خوردن ناهاربوديم ناغافل يك تيكه پيازرا گذاشتي توي دهنت وشروع كردي به جويدن همه باتعجب وكنجكاوي زل زديم به عكس العمل جنابعاليتعجب توهم پيازرا جاخوردي وشروع كردي به فوت كردن ومي گفتي" داخ اوف  داخ اوف " يعني تيزه niniweblog.comهمه يكدفعه زديم زيرخنده شِکـْـلـَکْ هآے خآنومےتوهم تعجب كردي وبه مازل زديniniweblog.comكه چراداريم ميخندیمniniweblog.com

                                                     deborah.mihanblog.com        

توخيلي دقيق ونكته سنجي كوچكترين تغييري درمحيط اطراف يا لباس پوشيدن وتغييرظاهرانسانها توجهت را جلب ميكنه وميپرسي" اين چيه "بابايي داخل اتاق ساعت نصب كرده بودن وكسي هم حواسش نبود كه باورود تو وگفتن اين چيه تازه همه ازوجودساعت جدیدمطلع شدن كه البته باخنده وتعجب تعجبازرفتارگل دخترمن همراه بود

                                                deborah.mihanblog.com     

مودب وباتربیت هستی ومحیط مودبانه ومحترمانه وصمیمیانه رادوست داری که همه چه بزرگ وچه کوچک به حرف هم گوش بدهند وبرای هم ارزش قائل بشن بنابراین اگردرشرایطی قراربگیری که این شرایط نقض بشه خیلی ناراحت میشی وچون دوست نداري كسي دعوات كنه بدون اجازه به وسایل کسی دست نمیزنی اگه هم بخواهی چیزی رابرداری باحالت سوالی وتکون دادن دستای کوچولوت می گی"  نه "یعنی دست نزنم اگه بهت بگم مشکلی نداره دست بزن اون شیء را برمیداری وگرنه خودت هم میگی" نه نه نه "یعنی دست نمی زنم 

وقتی پریزبرق می بینی دستت را نزدیکش میاری ولی میگی" به   نه نه نه "ودست نمی زنی

به وسايل وكيف ديگران هم دست نمي زني وميگي "ني ني   نه نه نه "شِکـْـلـَکْ هآے خآنومے ولي اگه خداي نكرده يكي ازني ني هاي فاميل به وسايل تو يامامانت دست بزنه از اونجاييكه زورت بهشون نميرسه جيغت به آسمون ميره كه چرا بدون اجازه اونو برداشتن البته عزيزدلم من بهت حق ميدم ولي قرارنيست ديگران هم بهت حق بدن متاسفانه بايديادبگيري كه بي عدالتي توي جامعه خيلي رايجه وبايدازحق خودت دفاع كني و باشرایط کناربیایی تاغصه نخوری وعذاب نکشی

                                              deborah.mihanblog.com
              

 وقتی کاراشتباهی انجام میدی پشت دستت می زنی ومیگی"  آخ آخ آخ چيطوشد "دیگه من میفهمم یه هنری کردی وخودت داری اطلاع رسانی میکنیشِکـْـلـَکْ هآے خآنومے

                                               deborah.mihanblog.com

توكمد لباس هم خيلي دوست داري فرقي نمي كنه كمدلباس من باشه يا بابا ياخودت دوست داري همه را بياري بيرون وبچيني دور وبرت وبپوشي وباهاشون راه بري واداي بزرگترها را دربياري همچنين عاشق روسريهاي من هم هستي ودوست داري همه رادونه دونه امتحان كني مخصوصا روسريهايي كه گل داروروشن هستنومامان عكاس سعي ميكنه ازفرصت استفاده كنه و اگه فرصت بدي وحواست نباشه  ازت عكس بگيره

 

 

deborah.mihanblog.com            

 حموم رفتن وآب بازی راخیلی دوست داریKaos

Liccaهمین که میفهمی یکی داره میره حموم توزودترمیری جابگیری يه بخش عمده سوالها وشيرينكاريهات هم مربوط ميشه به حموم ودستشويي رفتن تو وديگران كه مامان مجبوره اونها را سانسوركنه ولي اميدوارم تابزرگ ميشي يادم نره چون خيلي بامزه است

                                                  deborah.mihanblog.com                                                                                                 

بهترين خاطره روزانه من زمانيه كه ازسركاربرميگردم وبا استقبال گرم وشيرين تو روبرو ميشم وقتي جيغ زنان به طرفم ميدوي وبغلم ميشي همه گرفتاريهام يادم ميره البته توهم ديگه براي شيرخوردن نمی توني صبركني اگه من كمي معطل كنم التماس گونه ميگي " مامايي ايش ايش " 

                                         niniweblog.com 

به هرحال همه زندگي من ، حسني خانوم من هرچي بزرگترميشي بيشترميخواهي كه دنياي اطرافت رابشناسي وازهمه چيزسردربياري كه تواين مسيركارهاي جالبي ميكني اميدوارم دنيايي كه ميشناسي دنياي خوبي ومهربوني وشادي وزيبايي باشهEmoticon



 
 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان حسین
5 تیر 90 15:54
الهی قربون شیرین کاریهای خوشگلت بشم
عزیزم
خیلی بامزه بود


لطف دارین ممنون عزیزم
فرانک
5 تیر 90 23:17
مامان فرشته
6 تیر 90 4:09
سلام عزیزم خوبی ؟
هههههههه خیلی بامزه بود
قربونش برم من که اینهمه باباییه
بوسسسسسسسسس


قربونت مامان گیسوجونم
زینب عشق مامان و بابا
6 تیر 90 12:30
سلام جیگر دخمل با نمک رو برماز اینکه نی نی ها در حال رشد هستند و شیرین کاریهای مختلفی انجام میدن خیلی لذت می بریم و خدا رو بخاطر همه این نعمتها شکر میکنیم

موافقم عزیزم
مامان ماهان عشق ماشین
7 تیر 90 1:34
سلام حسنی جون بامزه قند عسل.حالا اون بابایی رو خوردی خوشمزه بود؟

بااصراراي مامانم دارم به مزه اش عادت ميكنم خاله جون
مامان فرشته
7 تیر 90 3:19
مامان ماهان
7 تیر 90 10:18
سلام عزیزم
بابایی رو خوردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خوشمزه بود عزیزم
خیلی بامزه ای گلم بووووووووووووووووووس


آره خاله جون اینقدربازی درآوردم تا خوردم
مامان هلیا
7 تیر 90 10:18
سلام حسنی خانوم با شیرین زبونی یزدی یه بار لباسای بابایی رو بپوش مامان عکس بگیره ببینیم چه شکلی میشی موش بخوره تورو با آخ آخ گفتنت راحت باش عزیزم خودتو لو نده


عزیزم فرصت نمیده عکس بگیرم چندبارسعی کردم ولی بازم اگه گذاشت حتما عکسشومیذارم
مامان آريا
7 تیر 90 12:51
قربونش برم كه اينقدر شيرين زبون و نازه با اين كاراي بامزش


ممنونم مامان آریاجون
مامان آريا
8 تیر 90 9:16
سلام عزيزم مرسي كه مارو به دوستاي گلت اضافه كردي منم با افتخار اينكار را انجام دادم و لينكتون كردم تا هميشه از شيرين كاري هاي دخمل با خبر بشم و كلي قربون صدقش برم خوشگلمو


عزیزم خوشحالمون كردين

مامان سید ابوالفضل
8 تیر 90 16:18
واااااااااااااااااای عزیزم خیلی جالب بود حالا بالا خره بابایی رو خوردی


اره خاله جونم خوردم
مامان ماهان عشق ماشین
8 تیر 90 21:56
سلام حسنی خانم.عیدت مبارک.


عزیزم عیدشما وماهان جون هم مبارک
مامان آريا
19 تیر 90 9:52
قربون اون خرابكارياش برم من