حسنی حسنی ، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

دل نوشته هاي مامان حسني

ماجراهای حسنی جونی

1390/10/21 11:22
نویسنده : ماماني
713 بازدید
اشتراک گذاری

 شکلکهای جالب آروین

نازدونه من سلامشکلکهای جالب آروین

اين روزها اينقدر حرفها وحركاتت شيرين شده كه عكس نشان دهنده همه آنچه كه درحال انجامه نيست ضمن اينكه تا ميام ازت عكس بگيرم همه توجهت به موبايل جلب ميشه وديگه كارت را ادامه نمي دي من هم بيشترترجيح ميدم ازشیرینی اون لحظه نهايت بهره را ببرم وبا عكس گرفتن همه چي را خراب نكنم فقط گاهي كه خودت اجازه بدي ازت فيلم مي گيرم براي ثبت اين لحظات مي نويسم تايادم نره كه چيا كه نميگي وچه كارها كه نمي كني حداقل با نوشتن كمي هيجانم فروكش كنه

شکلکهای جالب آروین

یه روزکتاب حسنی را آوردی وبا اشاره به بالای اولین صفحه کتاب به من گفتی" این چیه "من هم گفتم بنام خدا ازاون روزبه بعدهرموقع کتابی را بازمی کنی بلند می خونی "بنام ادا(oda)" وبعد شروع مکینی به تعریف کردن قصه

شکلکهای جالب آروینحرف زدنت ازکلمه به کلمه وجمله به جمله به سخنرانی کردن تکمیل شده وحالا اغلب کلمات را درست وکامل  ادا میکنی و حرفات قابل فهمه وقتی باخرسیها حرف میزنی يا بهشون غذا ميدي وعينا حرفهاي منو تكرارميكني فقط به قدرت خداوند معترف میشم که چطور اینهمه احساس مادرانه دروجودت نهاده وتو این حس را نسبت به عروسکات به خوبی وزیبایی ابرازمیکنی  وقتی نصیحتشون میکنی و میگی "خرسی دقتل(دختر) خوبی باش،غذاتو بوخور،قشنگ بیشی،ملنگ بیشی،به به بیشی ،بزرگ بیشی،آنم(خانم) بیشی،علوس بيشي،بیری مدیسه (مدرسه)،بیری دااشدا(دانشگاه )و...." قند تودلم آب میشه وهیچی نمی تونم بگم جزاینکه خداوندگارا شکرت عجب فرشته ای نصیب من روسياه کردی درپناه خودت حفظش كن

ديشب بعدازتموم كردن نمازم همين كه اومدم پاشم ديدم جانماز آوردي وداري نمازمي خوني مثل خودم وايستاده بودي ومثل زمان تكبيرهمش  دستات را مي بردي بالا پشت گوشت وبعد ايستاده يه چيزهايي زير لب مي حوندي بعد هم سجده ميرفتي دوباره پاميشدي وتكبيرو ..... اينقدرمحو نمازخوندنت شده بودم كه همون جور نيمخيز فقط نگاهت كردم وغرق لذت شدم تو هم تو نمازبراي خدا دلبري ميكرديولبخند مي زدي قبول باشه عزيزكم التماس دعا

شکلکهای جالب آروین

چند روز پيش پشت چرخ خياطي ماماني نشسته بودي مترخياطي هم به گردنت انداخته بودي و درحال دستكاري چرخ خياطي ماماني بودي بهت گفتم حسني چه كارمي كني تو هم درنهايت خونسردي بدون اينكه نگاهم كني باهمون ژست هميشگيت  گفتي"خيدايي (khaidaei) مبرم (meboram)" اولش كمي متوجه نشدم با كمي فسفرسوزوندن فهميدم منظورت اينه كه خياطي مي كنم نایت اسکینمن هم كه ديگه ازاين اداهات ونحوه ژست گرفتن وحرف زدنت  لبريزازعشق ميشم بغلت گرفتم وماچت كردم البته بيچاره ماماني فكركنم بايدچرخ خياطيشون بره تعميرگاه اگه توبذاري و دوباره مهندسي نكني

شکلکهای جالب آروین

توباشعردختري دارم شاه نداره خيلي تو فاميل معروف شدي همه تا تو رامي بينن بهت ميگن اين شعررا بخون توهم اگه دوست داشته باشي شروع به خوندن ميكني وچيزيكه براي همه جالبه مصراع اخر شعره كه بالحن كشداري ميگي "آيا بدمـــــــــــــــــــ      آیابدم " بجاي ندم ميگي بدم ظاهرا با امر خطير ازدواج موافق هستي چون ندم تو كارت نيست

اصفهان كه رفته بوديم اونجا تو ميدان امام سواردرشكه شديم وموقع پياده شدن به زور پياده شدي هنوز خاطرات اونروزرا يادته گاهي به بابا ميگي "ابس شو سبارت شم " بابامهدي هم چهاردست وپا ميشه وتو وخرسيها را سوارميكنه وتو سواربربابا چنان ذوق ميزني ومي خندي كه انگارهمه دنيا را بهت دادن چه ساده وراحت شادميشي همه دنياي مننایت اسکین 

درنقاشي كردن ماهرشدي چشم چشم دوابرو مي خوني ونقاشي ميكشي با فشاردادن قلم روي كاغددوتا چشم ميكشي ويه دايره كامل دورش ويه گردن درازخصوصا وقتي ميگي شفترخاني (shaftarkhani) ميكشم همه ازخنده غش ميكنن چون اين كلمه شبيه فاميل منه حالا ازكجا اين اسم را شنيدي وچه ربطي به نقاشي داره نميدونم نایت اسکینچه خوشگله نقاشي كه تو بكشي  نقاش كوچولوي مامان

شکلکهای جالب آروین

با اغلب اطرافيان حتي اگه اولين دفعه باشه كه ميبينيشون خيلي زود انس ميگيري ودوستشون داري والبته خوب بلدي بانازاومدن خودت را تو دل ديگران جاكني وبعدا هم فراموششون نمي كني ومرتب احوالشون ميپرسي وميگي" كجا هستن بيان خونه ما" ولي با بعضي افراد با اينكه هفته اي چندبارهم مي بينيشون ارتباط برقرارنمي كني وهرچقدر مي خوان بغلت كنن نمي ذاري ودادميزني "ولش كن بغلش نكن" وهميشه ازشون فاصله ميگيري وحتي زمانيكه تازه به دنيا اومده بودي هم تو بغلشون گريه مي كردي وآروم نبودي وهنوز هم انگاردوستشون نداري پارسال ازطرف شركت سمينار مادر وكودك شركت كردم خانم دكترملكي مي گفت درزمان بارداري امواج مثبت ومنفي كه  مادرهنگام  ديداراطرافيانش داره به جنين هم منتقل ميشه وبعدا بچه هم همين حس را درمقابل ديدارهمون ادمها پيدا ميكنه شايد ادمهايي كه زن بارداررا ناراحت مي كنن حقشونه كه بعدها ازمحبت فرزنداون مادرمحروم باشن حتي اگه به اون فرزند خيلي محبت كنن

شکلکهای جالب آروین

 غيرازخرسيها هيچ كس را بوس نمي كني هروقت ميگم بوس كن اول لبت را جلومي آري ودراخرين لحظه تغيير وضعيت ميدي ولپت راجلو مي اري به اين ترتيب ازبوس كردن طفره ميري فقط دوست داري ديگران بوست كنن چندشب پيش كه داشتيم باهم بازي مي كرديم يهو پريدي بوسم كردي اولش خيلي جا خوردم داشتم ازشدت ذوق زدگي پرواز ميكردم كه تو دوباره بوسم كردي واولين بوسيدنت سهم من شد چقدرغرق لذت شدم خداميدونه درجواب محبت بي نهايتت محكم بغلت كردم وتا جايي كه مي تونستم بوسه بارونت  كردم عزیزدلم


  شکلکهای جالب آروین

کارهاوحرفای جالبت به قدری زیادن که خیلیهاشو یادم میره برات بنویسم اگه بخوام همش را ببنویسم دائماباید پای کامپیوتربشیم وبنویسم ولی من بیشترمی خوام ازشیرن زبونیهات لذت ببرم وهمه تمرکزوتوجهم را به توبدم

عزیزدل من همیشه درپناه خداوندمهربون شادوسرحال باشی وصدای خنده ات به گوش فرشته ها برسه

نایت اسکین
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان گیسو
24 دی 90 19:27
عاشقتمممممممم عزیز خاله
بوسسسسس
دوست گلم چطوره ؟


قررررربون محبتتون خاله جون مهربون
خداراشکرخوبیم
گیسوی نازم راببوس
مامان ماهان
27 دی 90 0:11
قربونت برم عزیزم چقدر ماشاالله 1000000 ماشاالله ناز شدی به به چه کارای قشنگی عزیزم بووووووووووووووووس برای حسنی جونمممممممممممممم


قربون لطفتون خاله عزيزم
ماهان جون راببوس