معجزه امشب
جگرگوشه من سلام
امروزمثل همیشه خونه مامانی بودی ومن بعدازاتمام کارم اومدم دنبالت چون خواب بودی تا بیدارشدنت صبرکردم بالاخره ازخواب نازپاشدی وحدود ساعت 8 به طرف خونه راه افتادیم من طبق یه عادت دیرینه همیشه وقتی ازخونه بیرون می آم چهارقل وایه الکرسی وسایردعاهایی که به زبونم می آدمی خونم امشب هم مثل همیشه تورا توی صندلیت گذاشتم وکمربندت را بستم بعدهم کمربند خودم را بستم وراه افتادیم مثل همیشه که توی مسیر شعرمی خونیم امشب توراه باهم قرآن می خوندیم من اول ایه را میگفتم وتواخرایه را نزدیک زیرگذربلوارمنتظرقائم ترافیک بود وپلیس همه ماشینها را به طرف زیرگذر هدایت می کرد ماهم رفتیم پایین چون ترافیک بازشده بود اغلب ماشینها سرعتشون را زیادکردن وقتی زیرگذررا به سمت بالا می اومدیم ناگهان دیدم ماشین جلوئی من زدبه ماشین جلوئیش، من هم سرعت را کم کردم تاحدود دو مترمونده به ماشین جلویی ترمزکردم ووایستادم ولی همون لحظه ناگهان صدای گرمب وپرت شدن من وتو به جلو ،ماشین پشت سرمون محکم به ما زد،تو شروع کردی به گریه کردن من با این که ترسیده بودم فوری بغلت گرفتم خداراشکرزود آروم شدی وطوریت نشده بودفقط ترسیده بودی وهمزمان با تصادف ما صداهای گرمب گرمب گرمب پشت سرهم شنیده شد با اون صدایی که شنیدم با خودم فکرکردم عقب ماشین له شده وقتی آروم شدی ازماشین پیاده شدم حدود ده تاماشین پشت سرهم تصادف کردخ بودن که ما سومین ماشین بودیم راننده ماشین عقبی همش عذرخواهی می کردجلوماشینش خرد شده بود وقتی عقب ماشین خودمون را نگاه کردم هیچیش نشده بود باورم نمی شدخوب نگاه کردم فقط چندتا خراش کوچیک روی سپر افتاده بودشاید به دلیل اینکه توسربالایی بودیم سطح چراغ اون ماشین پایینترازسپر ماشین ما بوده وهمین باعث شده بود آسیبی نبینيم
با اون صدایی که شنیده بودم وضربه ای که خورده بودیم وله شدن جلو ماشین پشت سرمون باورم نمی شدکه هم خودمون هم ماشینمون کوچکترین مشکلی پیدانکرده باشیم تواون تصادف زنجیره ای فقط ماشین ما بدون خسارت بودچون هم به ماشین جلویی نزده بودیم ومقصرنبودیم وهم عقب ماشین خسارت ندیده بودپس ديگه كاري نداشتيم وبه این ترتیب با سختی ازاون زنجیرماشینها بیرون اومدیم وبه طرف خونه حرکت کردیم وقتی ازم پرسیدی "مامان چطور شد" بهت گفتم "مامان امشب معجزه را با چشمم دیدم امشب با هم قرآن می خوندیم وخداحفظمون کردوگرنه معلوم نبود الان دوتا ئیمون کجا بودیم"
فالله خیرحافظا وهو ارحم الراحمین
خدا جونم خدای مهربونم ازت ممنونم که مواظبمون بودی توکلم به توهست به قول شاعرکه میگه "گرنگهدارمن انست که من می دانم ششه را دربغل سنگ نگه می دارد"