روزهاي حسني چگونه مي گذرد ؟
دسته گلم سلام
امرزو می خوام برنامه روزانه ات را بنویسم
صبح بعدازچندبارقدکشیدن چشمای خوشگل پف کرده ات را بازمیکنی ومیگی این چیه وبه درودیوارواشیای اتاق اشاره میکنی وبعد کمی ایش میخوری تاخواب ازسرت بپره ودرهمین حین به برنامه اون روزت فکرمیکنی وبالاخره ناگهان انگارکه چیزی یادت اومده باشه ازجا ميپري وبلندمیگی مامان تاب تاب ابا(تاب تاب عباسي) امیدی درچشمای کوچولوت میدرخشه وباسرخوشی میری دنبال اندکی شیطنت پیش ازصبحانه
مامان هم که دلش شورمیزنه كه دیرنشه سریع کاراش را انجام ميده وتوهم جوجو وخرسی رابغل ميكني ومیای پشت در تازودترراه بیوفتیم وتوازتاب تاب کردن جانمونی
با ذوق وشوقی وافرسوارماشین میشی وباخوندن تاب تاب ابا دست ميزني ونشسته میرقصی تابه خونه مامانی میرسیم وتو پارک جلو خونه رامیبینی جیغ میزنی ودیگه طاقت نداری که صبرکنی بامامانی میری پارک تاب بازی کنی
من هم سعی میکنم درفر صت مقتضی جیم بشم تامنونبینی ودلتنگ نشی درحالیکه خودم دلم جامیمونه تابرگردم
توهم بعدازتاب بازی کردن بامامانی میرین نون تازه می خرین تا صبحانه بخورین چون به گفته مامانی نون تازه سرشارازویتامینه
من میرم سرکاروگاهی که سرم خلوت میشه زنگ میزنم خونه وازاحوال دخملم میپرسم که چیزی خورده خواب کرده گلاب به روتون ... کرده
توهم مشغول بازي ميشي وروزايي كه بابايي خونه باشن ديگه ازصبح تاظهرتوپارك هستي وخيلي بابايي را اينورواونورميدوني بابايي بيچاره هم ظهركه تورا ميارن خونه ميگن ازبس دويده خيلي خسته است الان خواب ميره وخودشون روي زمين ولو ميشن ولي توهنوز داري ازمبل وميزو... بالا وپايين ميري واثري ازخستگي نيست
زمان میگذره وبه گفته مامانی بعدازظهرکه میشه هرچقدرهم که خوابت بیاد دیگه اصلا نمی خوابی میایی پشت دروهمش میگی مامان ایش ایش مثل اینکه من مامان ایش ایش شماهستم به هرحال ماماني وحاج خانم وخاله باهات بازی می کنن تا اذیت نشی ونبودنم را فراموش كني تامن برگردم
من هم وقتی تعطیل میشم باعجله سوارماشین میشم وباسرعت مسیربرگشت به خونه را رانندگی می کنم تازودتردختردسته گلم که خیلی دلتنگشم راببینم بااین که خیلی آروم دربازمی کنم تااگه خوابی بیدارنشی ولی توازصدای دزدگبرماشین اومدنم را میفهمی ومیای پشت در همین که در را بازمیکنم مثل فیلمای هندی میپری بغلم وبه زبون خارجکی خودت حرف میزنی منم که خیلی دلم تنگ شده بود حسابی ماچت میکنم وازخدا برای منتظرای نی نی دعا میکنم خصوصا دوتا ازدوستام بعدهم نوبت ایش میرسه ودرحین شیرخوردنت صحبت ازشیرینکاریهای جنابعالی هم میشه
یه روز نوع رقصیدنت عوض میشه
یه روزبه اصرارمیشینی پشت کامپیوتروبا ژست مهندسی با کیبورد وموس کارمیکنی
یه روزدکترمیشی ودستگاه فشارسنج میاری وفشارخون حاج خانم را می گیری
یه روز هم خودکارمیزنی به سرانگشتشون وقندشون را اندازه میری
یه روز ازتلویزیون ورزش تکواندو را میبینی وپاهات را بالا وپایین می کنی
یه روز موبایل خاله را پیدا میکنی وبه خیلیها اس ام اس میفرستی یا زنگ میزنی
هرروز یه کارجالب وجدیدانجام میدی که مامان ازشنیدنش قندتودلش آب میشه وقربونت میره تو هم که حسابی برام اطوارمیریزی ونازمیایی
هواکه کمی خنکترمیشه وقت رفتنه وتوخیلی سختته که خونه بري قبل ازهرچیز باهم میریم تاب تاب ابا بعدازبازی کردن بازور وهزارحرف وحدیث میریم خونه توکه دیگه خسته شدی معمولا توی ماشین به خواب میری
ازخواب كه بيدارميشي نوبت بررسي سوراخ سنبه هاي خونه است وبه هم ريختن كمدوكشوها واسباب بازيهات حسابي مشغول ميشي بابا كه ازبه هم ريختگي خونه خيلي بدش مياد صداش درمياد ولي تواصلا گوشت به حرف بابا بدهكارنيست توكارخودت را ميكني بعدهم كنترل تلويزيون را دستم ميدي تاسي دي ني ني ها را بگذارم به اين ترتيب تامدتي آروم ميشيني وخستگي درميكني من هم وقت را غنيمت ميشمارم وبه كارهاي خونه وآشپزی مي پردازم
براي شام خوردن هم عالمي داريم خودت قاشق را دست ميگيري و باكمك مامان باچه بريزوبپاشي غذا مي خوري كه اگه يه لحظه غافل بشم يه دسته گل به آب ميدي
چندشب پيش كه داشتي شام مي خوردي وبابا هم داشت يكريزحرف مي زد يا بهتربگم طبق عادت داشت به زمين وزمان غرميزدتاغافل شدم انگشتات را توماست فروكردي ورفتي پيش بابا ودرزماني كه اصلا حواسش نبود اون انگشتاي كوچولوت را لاي موهاي بابا فروكردي يعني داري موهاشوشونه ميكني وبابا رانازميكني من كه مردم ازخنده ولي به روي خودم نياوردم
ديشب هم داشتم بهت شام ميدادم وقابلمه آبگوشت را گذاشتم پشت سرم تابهش دست نزني تلفنم زنگ زد وتازه داشتم احوالپرسي مي كردمكه صداي شالاپ شولوپ شنيدم برگشتم ديدم خداي من چي مي بيني حسني خانم دستاشو تاآرنج توقابلمه كرده وداره دست ميشوره وآبگوشت بازي ميكنه بيشترازاينكه ناراحت بشم خنده ام گرفت ولي خيلي جلوخودم را گرفتم تانخندم فكركنم بعدازظهركه حموم رفته بودي هنوزيادت نرفته بود
شب هم دخمل من ايش مي خوره ومي خوابه
تاصبح بشه وخورشيدخانم دربياد ويه روز خوب ديگه شروع بشه