آبشاردره گاهان
بهترينم عزيزترينم سلام
هزاران بار خداراشكر بعدازچندين سال خشكسالي امسال اين منطقه كويري پرآب شده وآبشاردره گاهان هم مثل قديمها فعال وپرشور. اين آبشاركه يزديها بهش ميگن ابشاردره گُوهون درشهرستان تفت حدود 35 كيلومتري يزد واقع شده بابا مهدي كه دراين منطقه زياد كوهنوردي كرده و تاحدي به همه جاش وارده ميگه اونجا آبشارهاي فرعي زيادي با دره هاي متعددداره كه راحت ترين و معروفترينش همون مسيريه كه همه طي مي كنن
خانواده ما وبابائي وخاله با هم قرارگذاشتيم عصرپنچشنبه بريم آبشاربنابراين حدود ساعت سه ونيم بعدازظهر راه افتاديم تاجايي كه راه براي رفتن ماشين بود رفتيم توهم ازخواب بيدارشدي وبا ديدن بقيه ذوق زده شدي وجيغ مي زدي ومي پريدي حاج خانم بخاطر دردپاشون تو ماشين موندن وهفت نفري به راه افتاديم كمتروقتي ديده بودم آبشار اينهمه شلوغ باشه همه مثل صف پشت سرهم مي رفتن مسيرپرشده بود از مردمي كه ذوق زده ازفعاليت مجددآبشاراومده بودن خيلي ازدوستان وآشناهايي كه هرچندسال ممكنه همديگه را ببينيم اونجا ديديم لذت ديدن مسيركوه كمترازديدن آبشارنبود يه جوي باريك وآبي كه به سرعت قل قل مي كرد و پايين مي رفت وسبزه وگلهاي ريز ودرختاي كوهي كه سبز شده بودن اونجا را مثل يه تكه بهشت كرده بودن توبغل بابا بودي وازديدن اولين دفعه چنين مناظري حسابي كيف مي كردي هرچي صدات مي كردم اينقدر غرق ديدن زيبائيهاي خلقت خدا بودي كه اصلا به صدام توجه نمي كردي حدود نيم ساعت كوهنوردي كرديم تا به پاي آبشاررسيديم جايي كه ابشار بااون عظمتش به زمين مي خورد وآب تو هوا پودرمي شد مسيركوه پيمايي تا پاي آبشاريه مسيرشيب دارنسبتاساده بود ولي براي رسيدن به پشت آبشار بايد ازكوه ولا به لاي سنگها بالا مي رفتيم ماماني به خاطرمشكلات زانوشون پايين آبشارنشستن وما ادامه داديم تا اينكه حدودچنددقيقه بعدبالاخره به پشت آبشاررسيديم عجب شكوه وصف ناشدني خيلي زيبا بودهواي سردومرطوب پشت آبشارحال ادم را جا مي آوردخستگي دركرديم ودسته جمعي عكس گرفتيم واما حكايت من وتو كه حتي نتونستم اون بالا يه عكس تكي ازت بگيرم دريغ ازثانيه اي بدون حركت ايستادن آخه عزيزدل مادرمي خواستم خاطره اولين كوه رفتن تويادگاري بمونه ولي مگه مي ذاشتي نزديك بود موهاي سرم را دربكشم ازبس حرص خوردمآخه مادرجان قربونت بشم من اونجا كه جاي مسخره بازي نيست خطر داره جگرم اومد توي حلقم
نهايتادرمسيربرگشت به پايين آبشارتونستم اين عكس هنري رابگيرم از تو و آبشار
اين هم ازعكساي پايين آبشار كه واقعا به سختي گرفتم مثل رگبار شروع به عكس گرفتن كردم تا شايد يكيش به دردبخوره ونهايتا اين چندتا گلچين شددارم كم كم مبتكر شيوه هاي نوين عكاسي مي شم البته به مدد فرشته كوچولوي خودم
قربون اين لبخند ريز بانمك بشم
كم كم نم نم بارون هم شروع شد وهمراه با ماماني مسيررفته راتا پاي ماشين برگشتيم بعدازراحت شدن ازترافيك اومديم اول جاده وكنارجوي آب وآش رشته معركه ماماني واي كه با هواي خنك ونم بارون وبعدازاون كوهنوردي سخت وحرفه ايچقدراون آش گرم چسبيد دست ماماني خوش دست وپنجه من دردنكنه
عصرپنجشنبه عالي بود خيلي خوش گذشت خداجونم هزاران هزاربار شكر ازاين وفور نعمتت