حسنی حسنی ، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

دل نوشته هاي مامان حسني

آبشاردره گاهان

1391/1/26 13:48
نویسنده : ماماني
1,071 بازدید
اشتراک گذاری

 شکلکهای جالب و متنوع آروین

بهترينم عزيزترينم سلام

هزاران بار خداراشكر بعدازچندين سال خشكسالي امسال اين منطقه كويري پرآب شده وآبشاردره گاهان هم مثل قديمها فعال وپرشور. اين آبشاركه يزديها بهش ميگن ابشاردره گُوهون درشهرستان تفت حدود 35 كيلومتري يزد واقع شده بابا مهدي كه دراين منطقه زياد كوهنوردي كرده و تاحدي به همه جاش وارده ميگه اونجا آبشارهاي فرعي زيادي با دره هاي متعددداره كه راحت ترين و معروفترينش همون مسيريه كه همه طي مي كنن

خانواده ما وبابائي وخاله با هم قرارگذاشتيم عصرپنچشنبه بريم آبشاربنابراين حدود ساعت سه ونيم بعدازظهر راه افتاديم تاجايي كه راه براي رفتن ماشين بود رفتيم توهم ازخواب بيدارشدي وبا ديدن بقيه ذوق زده شدي وجيغ مي زدي ومي پريدي حاج خانم بخاطر دردپاشون تو ماشين موندن وهفت نفري به راه افتاديم كمتروقتي ديده بودم آبشار اينهمه شلوغ باشه همه مثل صف پشت سرهم مي رفتن مسيرپرشده بود از مردمي  كه ذوق زده ازفعاليت مجددآبشاراومده بودن خيلي ازدوستان وآشناهايي كه هرچندسال ممكنه همديگه را ببينيم اونجا ديديم لذت ديدن مسيركوه كمترازديدن آبشارنبود يه جوي باريك وآبي كه به سرعت قل قل مي كرد و پايين مي رفت وسبزه وگلهاي ريز ودرختاي كوهي كه سبز شده بودن اونجا را مثل يه تكه بهشت كرده بودن توبغل بابا بودي وازديدن اولين دفعه چنين مناظري حسابي كيف مي كردي هرچي صدات مي كردم اينقدر غرق ديدن زيبائيهاي خلقت خدا بودي كه اصلا به صدام توجه نمي كردي حدود نيم ساعت كوهنوردي كرديم تا به پاي آبشاررسيديم جايي كه ابشار بااون عظمتش به زمين مي خورد وآب تو هوا پودرمي شد مسيركوه پيمايي تا پاي آبشاريه مسيرشيب دارنسبتاساده بود ولي براي رسيدن به پشت آبشار بايد ازكوه ولا به لاي سنگها بالا مي رفتيم ماماني به خاطرمشكلات  زانوشون پايين آبشارنشستن وما ادامه داديم تا اينكه حدودچنددقيقه بعدبالاخره به پشت آبشاررسيديم عجب شكوه وصف ناشدني خيلي زيبا بودهواي سردومرطوب پشت آبشارحال ادم را جا مي آوردخستگي دركرديم ودسته جمعي عكس گرفتيم واما حكايت من وتو كه حتي نتونستم اون بالا يه عكس تكي ازت بگيرم دريغ ازثانيه اي بدون حركت ايستادن آخه عزيزدل مادرمي خواستم خاطره اولين كوه رفتن تويادگاري بمونه ولي مگه مي ذاشتي نزديك بود موهاي سرم را دربكشم ازبس حرص خوردمآخه مادرجان قربونت بشم من  اونجا كه جاي مسخره بازي نيست خطر داره جگرم اومد توي حلقم

نهايتادرمسيربرگشت به پايين آبشارتونستم اين عكس هنري رابگيرم از تو و آبشار

 

 

اين هم ازعكساي پايين آبشار كه واقعا به سختي گرفتم مثل رگبار شروع به عكس گرفتن كردم تا شايد يكيش به دردبخوره ونهايتا اين چندتا گلچين شددارم كم كم مبتكر شيوه هاي نوين عكاسي مي شم البته به مدد فرشته كوچولوي خودم

 

 

 

قربون اين لبخند ريز بانمك بشم

كم كم نم نم بارون هم شروع شد وهمراه با ماماني مسيررفته راتا پاي ماشين برگشتيم بعدازراحت شدن ازترافيك اومديم اول جاده وكنارجوي آب وآش رشته معركه ماماني واي كه با هواي خنك ونم بارون وبعدازاون كوهنوردي سخت وحرفه ايچقدراون آش گرم چسبيد دست ماماني خوش دست وپنجه من دردنكنه

عصرپنجشنبه عالي بود خيلي خوش گذشت خداجونم هزاران هزاربار شكر ازاين وفور نعمتت

 

165.gif

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

فایقه
26 فروردین 91 20:48
سلام خوبی
خیلی خش بود .کیف داشت فجیع
از این به بعد همان بعد از ظهر پنج شنبه ها خش تر هست..فردا هم تعطیل و همش فکر شنبه که باید سر کار برویم نیستیم...
کولرتان درست شد؟ازمهمانی چه خبر؟
یک شنبه خونه مامان می آیم برنامه برای بیرون داری؟؟
من بروم به بالا سر بزنم......میبینمت


سلام خداراشكرخوبيم
بله بله خيلي خش بودباشه مشكلي نداره
بله درست شد ولي همه زندگيم پرازخاك شد شب كه اومدم خونه تانصفه شب تميز مي كردم حيف اينهمه خونه تكوني
سلامتي خبرخاصي نبود بعدا كه ديدمت بهت مگم
بــــــــــــــلـــــــــه برنامه هم داريم يعني جور مي كنيم
سلام برسون
مامان علی
27 فروردین 91 22:25
عجب جای قشنگی !!! من همیشه یزد رو به آسمون کویرش می شناختم و اون معماری خاصش و بادگیرهاش اصلا نمی دونستم که همچینجایی هم داره!!! فدات بشم خاله جون منم بودم ذوق زده میشدم شما که جای خود داری ولی باید مراقب خودت و مامان مهربونت باشی گلم
آش رشته مامان پزهم خوردن داره نوش جون خدارو شکر که خوش گذشته بهتون


آره خواهرجان تازه کجاشو دیدی ییلاق هم داره معرکه انشالله بیایی همه جاشو بهت نشون بدم
قربون لطفت خانومم
مامان ماهان
29 فروردین 91 16:57
به به چه جای قشنگی
چه آبشار زیبایی
همیشه به گردش خانمی
دخمل مارو ببین چقدر نازززززززززززززه
موش نخورتت بلا
آش هم نوش جون


قربونت عزيزدلم واقعا جاتون خالي
مامان نيروانا
30 فروردین 91 8:06
جاي ما هم خالي، همه ي اون آب و هوا و منظره و طبيعت و از همه مهمتر آش رشته مامان. نوش جونتون. خدا حفظشون كنه


خيلي جاتون خالي جاي همه دوستامون وفرشته هاشون خالي
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
30 فروردین 91 17:01
سلام.وااااااااااای خواهر عجب جای باصفایی.باور کن از بس قشنگ وصف کردی الان صدای آبشار تو گوشمه و اون رطوبتش انگار داره به صورتم میخوره.ممنونم ازت.
ایشالله همیشه شاد باشین.
عکسا فوق العاده بود.


سلام جاتون خالی خیلی با صفا بود خصوصا اینکه بعدازچندسال که این ابشار خشک شده بود امسال دوباره فعال شدباورنمی کنی مردم چه هجومی اورده بودن وتوی مسیر چقدر جمله "خدارا شکر "را ازبون دیگران شنیدم
مامان نائیریکا
31 فروردین 91 18:41
وای کلی ذوق کردم. اگه شوشو تنبل ما رو ببره.خیلی هم قشنگ نوشتی


فرانک عزیزمن حتما بروعالیه نائیریکا خوشگله منو ببوسش