حسنی حسنی ، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 8 روز سن داره

دل نوشته هاي مامان حسني

نقاش جون

دخترخوبم سلام تويه دوره اي شديدبه نقاشي علاقه مندشده بودي وخيلي خوب هم پيشرفت كرده بودي ولي بعدازيه مدت مثل اينكه اشباع شده باشي نقاشي را رها كردي ومشغول علاقه منديهاي ديگه شدي دراينجورموارداختيارعمل را به دست خودت مي دم تا هرچي را كه دوست داري تجربه كني به همين دليل براي ادامه نقاشي كردنت مجبورت نكردم به مدت دفترها ومدادهات را جمع كردم وحالا دوباره دوست داري نقاشي بكشي البته با ماژيك وروي كاغذهاي بزرگ چسبانده شده به ديواراشپزخونه كه نقش بوم را دارن با شروع مجدد نقاشي كردن يه تفاوت كلي را نسبت به دوره قبل كه نقاشي مي كردي حس كردم كه احتمالا نتيجه اين وقفه كوتاه وكسب تجربه توبوده قبلا كه نقاشي مي كشيدي فقط يه نقاشي بود همين ولي حالا اون...
19 تير 1391

مادركافي من

دخترنازنين مادرسلام ما ادمها وقتي يه چيزي دم دستمون هست كمتربه اهميتش پي مي بريم واونو جدي مي گيريم ووقتي يه چيزمشابه ولي كمياب پيدامي كنيم خيلي بهش بها ميديم همون حكايت هميشگي مرغ همسايه غازه  وحالا من مصداق عيني اين ضرب المثل شده ام مدتي به دنبال كتابي بودم به نام "مادركافي" نوشته خانم جوفراست وترجمه دكترمهبدابراهيمي وزيرنظر دكترمحمدولي سهامي .كتابي فوق العاده عالي كه خوندنش را به همه مادراني كه بچه هاي زيرشش سال دارن توصيه مي كنم براي خريدش كتابفروشيهاي زيادي رفتم تا بالاخره يكجا اونوپيداكردم ومثل ادمي كه گنج پيداكرده خيلي خوشحال شدم  وهمون شب با همه خستگيم شروع به خوندنش كردم وهنوز هم دارم مي خونمش هرچي ازاول كتاب جلوتر...
17 تير 1391

اعجازخداوندی

نازنين دخترم سلام گاهي وقتا ما ادماها اينقدر دچارروزمرگيهامون ميشيم كه يادمون مي ره هراتفاق ساده اي تو زندگي مي تونه يه معجزه باشه اصلا بودن يا نبودنمون هم يه معجزه هست طلوع وغروب هرروزه خورشيد ، نفس كشيدنمون ، ضربان قلبمون وهزاران هزاران هزارمساله ساده اي كه به ديد ما ساده هست ومي تونست نباشه اونوقت وجودش را درك مي كريم وغنيمت مي دونستيم ولي افسوس كه ما خيلي فراموشكاريم خودمو ميگم وقتي يه چيزي ازخدا مي خوام با خودم فكرمي كنم اگه اين اتفاق بيفته ديگه مشكلي نيست وهمين كه خدا لطفش را بهم نشون مي ده دوباره يادم مي ره چرا من اينقدر بي معرفتم من تا حالا ازمواهب خداوندي خيلي زيادبهره مندشدم يكيش خودتو ،وجودنازنين توعزيزدلم كه دراوج ناامي...
3 تير 1391

سفرنامه شمال

قندعسل مامان سلام نوشتن سفرنامه مون كمي طول كشيد شايدم مثل بچه هاي دبستاني كه انشا مي نويسند نوشتم طولاني وبا جزئيات ولي مي خوام هروقت مي خوني با لحظه لحظه اتفاقات و احساسم همراه بشي دوهفته گذشته يكشنبه ودوشنبه چهاردهم وپانزدهم خردادتعطيل بود ومدتها بود كه وقتي ماو خاله خونه بابائي جمع مي شديم صحبت ازجوركردن يه سفردوروزه بود چون خاله نمي تونست شنبه مرخصي بگيره وبابايي هم زمان امتحان دانشجوهاشون بود ونمي تونستن بيان اول قراربود كه بريم اصفهان بعدازچندروزمشخص شد كه خاله مي تونه سه شنبه وچهارشنبه مرخصي بگيره به اين ترتيب تصميم گرفتيم براي رفتن شمال برنامه ريزي كنيم ازطرفي دكتركارگركه كيسه صفراي ماماني را جراحي كرده بود بهشون گفته بود ب...
30 خرداد 1391

شيرين زبوني هاي حسني جوني

دخترنازنین من سلام   چندروز به خاطر عمل جراحی مامان مرخصی گرفتم وباهم توخونه بوديم ومن لحظه به لحظه ازجملات ناب جنابعالی مستفیض میشدم مي دوني گاهي وقتها يه چيزهايي با يه چيزهايي مقايسه مي شن كه ازنظر منطق ورياضي هيچ تناسبي ندارن وقتي باشوق ودرحاليكه با كلفت كردن صدات وحركت دستت مي خواي بزرگي عدد سه را نشونم بدي موقعي كه به من ميگي " مامان فايژه ،‌من تو را سه تا دوست دارم " ارنظر رياضي كه هميشه عاشقش بودم نه ولي ازنظراحساس مادرانگي نتيجه مي گيريم 3> بینهایت    درطول روزهرچنددقيقه يكباريه دست لباس عوض مي كني به دلايل: اين لباس تنگمه كوچيكُمه  اندازه ام نيست اين لباس جونُم (قشنگم) نيست اين لباس پس...
9 خرداد 1391

هديه روزمادر

حسني عزيزترازجانم سلام ديروز شنبه مصادف با تولد حضرت فاطمه (س) وروزمادربود ازچندروزقبل منتظربودم فقط منتظر يه جمله تبريك ازبابامهدي راستش من انتظار هديه وگل و... وهيچ چيز نداشتم فقط مي خواستم بعدازچندسال براي اولين بارهم شده همونطوري كه به زنان ديگه اين روزرا تبريك ميگه فقط وفقط بهم بگه روزت مبارك همين با اينكه پيغامهاي تبريك ازدوستان واقعي ومجازي وهمكارانم دريافت كرده بودم كه ازهمه شون بينهايت ممنونم ولي خوب ديگه ازبابامهدي توقع داشتم صبح شنبه مثل هميشه بيدارشدم تا تورا خونه بابايي ببرم كه حس كردم كمي بدنت گرمه بازمطمئن نبودم گفتم شايد بيداربشي دماي بدنت متعادل بشه تورا بردم خونه بابائي وخودم رفتم اداره البته هنوز نگران بودم چ...
24 ارديبهشت 1391

تولد تولد تولدش مبارك

حسني گلم سلام امروز يه سورپريزبرات دارم يه چيزي كه مستقيما به تو مربوط ميشه راهنماييت كنم ؟ تولده تولدتو؟؟؟؟ نــــــــــــــــــه هيچ كدوم ازتاريخهاي شمسي وقمري وميلادي به تولدت نمي خوره تولدشخص خاصي نيست خودم ميگم اينقدرفكرنكن حالا پس مي افتي مادرجان . . . . . . .   سالگي وبلاگ دلنوشته هاي مامان حسني مبارك چه زود گذشت به همين زودي يكسال هم شد عمرما هم همين طور به چشم برهم زدني مي گذره پارسال همين وقتها بود كه مي خواستم اززمان اينترنتم استفاده بهينه بكنم به طور اتفاقي با سايتي بنام ني ني وبلاگ آشناشدم  چندين دفعه صفحه اول سايت را زير ورو كردم آخه من هيچي ازوبلاگ ووبلاگ نويسي نمي دونس...
18 ارديبهشت 1391